از یک دیونه میپرسن چرا دیونه شدی؟
میگه من یک زن گرفتم که یک دختر 18 ساله داشت
دختره زنم با بابام ازدواج کرد. پس زنم مادرزنه مادرشوهرش شد
دختر زن من پسری زایید که داداشه من و نوه ی زنم بود . پس نوه ی منم بود
پس من پدربزرگه پسرم بودم . پس زن من….. زیاد فکر نکن! قاطی میکنی
هرجای دنیا که باشی و هر کاری که داری میکنی
اینو بدون که یک قلب هست که همیشه واسه تو میتپه
اونم قلب خودته…
5حقیقت زندگی :
1- تو نمیتونی همه دندان هات را با زبونت لمس کنی
2- همه ی احمق ها بعد از خوندن حقیقت اول اون را امتحان میکنن
3- بقیه اش نرسید (هرکس اون را داره برام یفرسته)